مردی رو دیدم تو اشغالها زندگی میکرد, وقتی بهش گفتم اینجوری اذیت نمیشی,
گفت این اشغالا خیلی تمیزتر از اون اشغالای
ادم نمای دورو بر تواند..... دقت کردم دیدم باید ی عده ای رو امشب
ساعت ٩ بذارم دم در خونه