تفاوت داشتن و نداشتن را
تفاوت زندگانی و زنده مانی را
آری من در چنین سرزمینی زندگی میکنم
یکی چشم باز کرده در ناز و نعمت
و دیگری در حسرت نان شب...
اگر فکر مىکنید درس خواندن سخت است، به این بچه نگاه کنید
مردی رو دیدم تو اشغالها زندگی میکرد, وقتی بهش گفتم اینجوری اذیت نمیشی,
گفت این اشغالا خیلی تمیزتر از اون اشغالای
ادم نمای دورو بر تواند..... دقت کردم دیدم باید ی عده ای رو امشب
ساعت ٩ بذارم دم در خونه
زندگی چیست ؟؟؟
زندگی یعنی شعار شرکتی همچون سایپا مطمئن ...
زندگی یعنی از بین بردن آثار تاریخی با افتخار ...
زندگی یعنی کودک آزاری توسط یه مرد ...
زندگی یعنی از شرمندگی زن و بچه ات سرتو بالا نتونی بگیری...
زندگی یعنی جوان ها رو درگیر سرنگ ببینی ...
زندگی یعنی خنده های دختر و زنی که توسط شوهرشون
اسیدپاشی میشن ...
زندگی یعنی سکوت دربرابر اهانت به مقدسات ...
زندگی یعنی اشک پهلوان به دلیل نا عدالتی ...
زندگی یعنی طرفداری از 2 تیم بی ثمر ...
زندگی یعنی بچه هایی که قربانی بی کفایتی مسئولین میشن ...
زندگی یعنی تندیس کوروش تو موزه بیگانه تو لندن ...
به راستی زندگی چیست؟؟؟؟؟؟
زندگی دست چه کسایی هست؟
واقعا این انسان هست که داره این کارا رو میکنه؟؟؟؟
"افسانه پاکرو" بازیگر جوون و محبوب سینما و تلوزیون ایران در این خصوص می گه: من همواره سعی کرده ام نمازم را اول وقت بخوانم چراکه نماز اول وقت آرامش خاصی را به من می دهد و بعد از آن متوجه شده ام که تمرکز بهتری نیز در کارهایم دارم , از این رو توصیه میکنم که برای آرامش و عبادت با خدا نماز را اول وقت بخوانیم. |
خوشــــــــبـــــخـــــتــــــــــــی یـــــــعنــــی
اهــــمــــیت ندهید که دیــگــران
درمورد شما چه فـــــکــــری میکنند…
پنجره فکر هوا عشق زمین
مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
وعشق تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس.
وعشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
خواجه مگو که من منم من نه منم نه من منم
گر تو تویی و من منم من نه منم نه من منم
عا شق زار او منم بی دل و یا ر او منم
با غ و بها ر او منم من نه منم نه من منم
یار و نگار او منم غنچه و خار او منم
بر سر دار او منم من نه منم نه من منم
لاله عذار او منم چاره ی کار او منم
حسن وجوار او منم من نه منم نه من منم
باغ شدم زورد او داغ شدم زگرد او
زاغ شدم ز درد او من نه منم نه من منم
آب گذشت از سرم بخت برفت از برم
ماه بریخت اخترم من نه منم نه من منم
لاف زدم ز جام او گام شدم ز گام او
عشق چه گفت نام او من نه منم نه من منم
روح مرا حیات ازو ذات مرا صفات ازو
فقر مرا ذکات از او من نه منم نه من منم
جان مرا جمالازو نفس مرا جلال ازو
عشق مرا کمال ازومن نه منم نه من منم
قرق شدم ز روح او بحر شدم ز نوح او
تا برسد فتوح او من نه منم نه من منم
دولت شید او منم باز سپید او منم
راه امید او منم من نه منم نه من منم
گفت برو تو شمس دین هیچ مگو از ان واین
تا شودت گمان یقین من نه منم نه من منم
سلا دوستان من رز مدیر وبلاگ هستم می خواستم بگم چند وقت پیش مشکلی برام پیش
اومد اما یکی از دبیرام یه وکیل خوب بهم معرفی کرد که خیلی زود مشکلم رو حل کرد
اون بهترین وکیل جهانه اسمش خداست و شمارشم 24434(2رکعت نماز صبح 4رکعت
ظهر 4رکعت عصر3رکعت مغرب و4رکعت هم عشا)اگه شما هم با اون تماس بگیرید
سریع جوابتونو میده
پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:
تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟پسر جواب داد:
من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد
ولی باز همان جواب را شنید با ناراحتی از کنار پسر
رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد
شاید جوابی بهتر بشنود.
پسرم من میزنم یا تو؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی.
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من
بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از
شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی...
گفتم :خدایا دلم را ربودند!
گفت :من تو هستم و تو من!
بعد از تولد و برای زندگی، در اقیانوسی از هوا
و با مردن ، در میان خروارها خاک ...
امیدوارم این چرخه رو با آتش تکمیل نکنیم.
خدایا پناه بر تو از این دنیای پر از هوا
خدایا در این سفر پر بلا ، آب و باد و خاک را تحمل کرده ام ؛ از آتش به تو پناه می برم .
خدایا من یک مسافرم ...
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
خانه ای خواهم ساخت
بر بلندای ابر ها
آسمانش آبی
باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور
ساحت باغچه اش پر ز نسیم
حوض ماهی پر آب
قامت پاک درختانش سبز
وترا خواهم خواند
که در این خانه کنارم باشی
سینه آینه تصویر تو را می جوید
که در آیی چو نور
توبه این خانه بیا
در خیابان امید
کوچه باور سبز
نبش میدان صبوری آنجا
خانه ای خواهی یافت
سر درِ خانه چراغی روشن
روی سکویش گلدان گلی
در دل خانه اجاقی دلگرم
با حضور تو در این خانه چه جشنی بر پاست
آسمان شب این خانه پر از چشمک و مهتاب و نسیم
ناودانش پر از موسیقی آب
ای سرآغازِ امید
تو بدین خانه درآ
من به دیدارِ تو می اندیشم
و به آرامش بودن با تو !
عجـیب است …
یک جای کار اشکال دارد ،
کار گردان جایزه اسکار را برد.....
عکآس میلیاردر شد...
.
.
.
.
.
بهترین سوژه بود
درجشنواره ی عاشقی های مطلق
دانه های بلورین برف برتاج قصرم نشسته
وایوان خانه ام راسپیدپوش کرده
نعره زنان گرمایم رابه شادی میخواند
که فصل فصل عاشقی ی توست
نرم وآهسته بیا به جشن برفها...........